شهید استاد مزاری؛وتغییر بینش های ارتجاعی نسبت به زن
راضیه شهرستانی  راضیه شهرستانی

 

متن صحبت خانم راضیه شهرستانی  در محفل  تجلیل از  سیزدهمین سالگرد شهید مرازی در شهربیفروا یک هالند.

 

 

چه میشد سالهای درد میماند

کبوتر با خزان سرد میماند

 

بجای این همه آدم نماها

یکی میماند اما مرد میماند

 

در کشوری که مرد بودن یک امتیاز اجتماعی است وارزشهای انسانی وقدرت سیاسی یکسره منحصر به این قشر ، سخن گفتن از شأن انسانی موجود فراموش شده ای بنام زن، عجیب می نماید. چه، تاریخ اجتماعی ما، تاریخ مردانه است که اسطوره اش مرد ومقدساتش نمادهای مردانه است. زندگی سیاسی ما، مملو در گرداب استبداد و استعمار پدرسالارانه  است. فرهنگ قبیله ای ما، فرهنگ ستایش ونمایش قدرت وغضب مردان است که جنون وجهالت را بجای عشق ومعرفت نشانیده است.

درجامعه ای که جهل وجنایت در اراده ی سیاسی واستبداد تاریخی مردان است، بنا وسزای مردمِ در خواب فرورفته، جز جور مداومِ  گروهی بنام رهبر وسلطان خودکامه، نیست. هویداست که درنا خود آگاه ذهن چنین جامعه ای، زن نیز، بعنوان نیمه ی پنهان وکتمان، جایگاهی جز پرده نشینی وسیه سری ندارد.

 گفتار فرهنگی ورفتار اجتماعی درافغانستان، بعنوان جامعه ای فرورفته درسنتهای قبیله ای و قوام یافته برنظام ناپایدار وکج مدار سیاسی، پر است از ظلم سیاسی ـ اجتماعی برانسانهای درجه بندی شده ی این سرزمین که برمبنای جنسیت وزبان ومذهب وتبار، نشانی وطبقه بندی گردیده اند. مرد بودن بالاترین امتیاز و برترین صفتی است که خالق وبانی تمامی خوبیها می گردد؛ وزن بودن ظالمانه ترین تهمتی است که درخورِ هرنوع تعدی وتوهین می باشد.

متأسفانه در ترویج وتداوم این تهمت و تعدی به زن، تمامی نهادها وآموزه ها، توافق وتفاهم عام دارند. نظام سیاسی با تکروی وانحصار قدرت دراراده ی مردان، نظم وجهل  زن ستیزانه را تحکیم می سازد؛ نهادها ومراجع مذهبی، با تفسیرهای بدوی وقبیلوی از شأن زن، بهانه وآموزه ی تاریک اندیشی وبد باوری نسبت به حیثیت زن را ترویج وتئوریزه می کنند. درچنین فرایندی، تمامی ابزارها درخدمت وامتیاز مرد بودن ونفی وکتمان زن قرار می گیرد. استواری این معادله ی ظالمانه، نتیجه اش  نظم کور، نظام کر وجامعه ی گنگی است که امروزه درگیرهزاران معضل حل نشدنی در حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی وارزشهای انسانی می باشد.

استاد شهید، مزاری بزرگ اما استثنا اسوه ای بود که با روایت روشن واندیشه ی انسانی از مقام انسانی زن، در جامعه ی تاریک افغانستان، گفتار تازه ای در انداخت. او به حیث یک رهبر عدالتخواه سیاسی بدعت جدیدی در سنت سیاسی وگفتمان فرهنگی درانداخت. وی با نظم گفتار والگوی رفتار خویش ثابت نمود که شجاعترین رهبر سیاسی وموء من ترین اندیشه ور دینی بود که به زن بعنوان یک نیمه ی مکمل انسانی می نگریست.

در اندیشه ی استاد شهید، عدالت، تنها به مفهوم تأمین حقوق اقلیتها ومشارکت سیاسی اقوام حاشیه نشین در قدرت نیست بلکه او معتقد بود که عدالت زمانی تحقق می یابد که تمام اقشار اجتماعی از احترام انسانی واعتبار شهروندی برخوردارد گردند وهویداست که تقریبا نیمی از اقشار اجتماعی را زنان تشکیل می دهند که در فرهنگ وبینش اجتماعی ونیز در رویه ی نظام های سیاسی، این قشر فراموش شده ترین ومظلوم ترین اقشار جامعه می باشد. بنا براین، استاد شهید، چه درعمل وچه در گفتار، بصورت جدی بر احترام واحیای حقوق اجتماعی زنان تأکید داشت وتأمین پروسه ی عدالت اجتماعی را بدون به رسمیت شناختن هویت مستقل اجتماعی زنان واعتراف به حقوق شهروندی آنان، ناقص وبلکه نا ممکن می دانست.  

رهبر شهید درطول حیات سیاسی وبویژه درچهار سال رهبری سیاسی و با آن که لحظه ای از جنگهای تحمیلی ومقاوت عدالتخواهانه فارغ نبود، به جدیت می کوشید زمینه های حضور موثر زنان را درفعالیتهای سیاسی، اجتماعی وفرهنگی فراهم سازد. تأثیر این حقیقت را حد اقل می توان امروزه در جامعه ی هزاره بروشنی دریافت. رویکرد فرزانه ی زنان ودختران هزاره به آموختن دانش و استقبال پرشور آنان در داخل افغانستان ونیز درکشورهای همسایه، از فعالیتهای موثر و خود انگیخته درحوزه ی فرهنگ، هنر، ورزش، سیاست، اقتصاد، مدیریت ودانشگاه از برکات رهبری سیاسی استاد شهید، مزاری سترگ است.

مردم کوهستانهای مرکزی وشمال کشور بخوبی بیاد دارند که حتا در دوره ی جهاد نیز، پایگاههای مربوط به استاد شهید پرازکتاب ومجله ومراکز تعلیم وتربیه جوانان ونوجوانان بود که گروهی از آن نو جوانان وجوانان دیروز، امروزه قلمداران عرصه دانش واندیشه ورزان حوزه ی علم وسیاستند. این نوع مدیریت فرهنگی والگوی رهبری، ثمره ی درخشانش تکان شدید درموقعیت اجتماعی، فرهنگی وسیاسی جامعه ی هزاره و بویژه تحول شگرف در بینش وارزش زنان این جامعه بوده است.

محبوبیت رهبر شهید را درمیان اقشار مختلف جامعه ی هزاره، از عنوان عاطفی و صمیمانه ای می توان درک کرد که تودها به آن الگوی تقوا وفضیلت داده اند : " بابه مزاری"، عنوانی نیست که فردی و دولتی ویا جرگه ای به او اعطا کرده باشد. این عنوان، طنین بلند ترین فریاد وآهنگ رقیق ترین احساس وصداقتی است که نسبت به کرامت اندیشه وشهامت کردار آن شهید، درمیان پیر وجوان ومرد وزن توده های ملیونی به پژواک می آید.

جایگاه رفیع آن رهبر خردمند را می توان در صندوقچه ی قلب ملیونها زن هزاره بازیافت که امروزه تصویر آرزوهای اجتماعی، آرمانهای فرهنگی ومطالبات سیاسی سرکوب شده ی خویش را درتصویر جاودانه ی "بابه مزاری " شان می نگرند. همان "بابه" ای که فریاد بلند وپژواک آفتابی اش درتبیین ارزشهای انسانی و تأمین شأن شهروندی زنان، امروزه مد سیاست شده وحتا از زبان تاریکترین اندیشه ها وسیاهترین چهره های قوم اندیش وسیاستگران فرصت طلب جاری می شود.

آری، استاد شهید،  فرزانه ترین رهبر وروشن اندیش ترین سیاستگری بود که تلاش برای تغیییر موقعیت اجتماعی، ارزش گذاری به جایگاه انسانی وتأمین حقوق شهروندی زنان را نه یک شعار سیاسی، بلکه یک وظیفه ی انسانی وتعهد سیاسی ـ اجتماعی میدانست. زن در نگاه تیز بین وواقع نگر او نه یک همبستر، بلکه همسر، همراستا، همسفر وهمکار مطمئن ومعتمد درحوزه ی فعالیتهای اجتماعی ـ اقتصادی و کوششهای سیاسی، فرهنگی ونوآوریهای علمی  ـ هنری با مردان است که در پویایی جامعه، پایداری ارزشهای انسانی وگسترش وتعمیق باورها وفرایند مدنی سهم سازنده می گیرد.

باید صادقانه باور واعتراف نماییم که بخش بزرگی ازعوامل ودلایل رکود اجتماعی، ایستایی فرهنگی درماندگی سیاسی ومحرومیت اقتصادی دیروز وامروز ما ریشه درساختار غلط اجتماعی وباورهای منحط قبیله ای واندیشه ی نا سخته ی سیاسی دارد که نسبت به زن پرورش وپردازش یافته است. کتمان حضور زن در جامعه وتخطئه ی مقام وموقعیت انسانی او درذهنیت استبدادی ما، نیمی از توانایی ها وظرفیتهای جامعه را فلج وخنثی نموده است. رهبر شهید با درک وتأمل عمیق براین واقعیت، درعمل کوشید که این مناسبات واندیشه هارا به سختی به چالش بکشد ودید ودریافت نوی نسبت به شأن انسانی ومقام اجتماعی وخانوادگی زنان در حوزه های مختلف زندگی عینی وبیرونی، پدید آورد.

کوتاهی عمر آن بزرگِ جاودان یاد، مجال جولانگری بیشتری را در این زمینه میسر نساخت و با درد ودریغ، جامعه ی زنان سرکوب شده ی مارا از وجود یک حامی سترگ ومدافع صدیق آرمانهای انسانی آنان محروم کرد؛ اما یاد ویادگارهای بلند ومیراثهای پرشکوه فکری وسیاسی او دراین زمینه، دستمایه ی بزرگ ونیرو والگوی عظیمی است که مسیر روشنی را فراروی مبارزات مساوات طلبانه وآرمانهای حق جویانه ی زنان ما  گشوده است.

ودرنهایت اینکه زنان ما به یک جسارت وجستار بزرگ نیازدارند که در پرتو یک جنبش خود خواسته ی مدنی، آرمانهای انسانی وشأن شهروندی خویش را بدست آورند. واین، آمالی بود که رهبر شهید  آن را در تاریک ترین عصر اندیشه و سیاست افغانستان چراغداری نمود. 

 

 

والسلام

مارس 2008

 

 


March 17th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها